عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 18 فروردين 1393
بازدید : 647
نویسنده : سردبیر

قنات فیروزآباد که طولانی ترین و قدیمی ترین قنات استان یزد محسوب میشود  هنوز زنده است و خبر ها حکایت از ان دارد که بدلیل بارندگی های اخیر  سطح ابهای عمقی بالا امده و هم اکنون حدود یک و نیم متر  آب در سرچشمه قنات فیروزآباد جمع شده است ولی متاسفانه راه عبورآن مسدود است  بزرگترین میراث پدرانمان  قنات هست و بدست حدود 40 نسل از مردم فیروزآباد احداث شده است  قطعا برای آزاد کردن راه  دوباره قنات به فعالیت و بودجه و همکاری مردم و ادارات دولتی نیاز است برآرود ها حاکی از آن است که با یک بودجه 100 میلیون میتوان مرمت و  باسازی راه آب قنان را انجام داد و ملیاردها تومان حریم قنات فیروزآباد را دوباره زنده کرد.  

یاد آور میشود که عمق قنات فیروزآباد از قنات زنده زارچ چند متر پایین تر است و هم اکنون  بودجه های میراث فرهنگی همه به قنات زارچ میرسد. مسئولین میراث فرهنگی شهرستان چرا در خوابی عمیق هستند ؟؟؟؟  مهم ترین اثر باستانی  شهرستان بدون شک از هر نظر قنات زنده فیروزآباد هست. زنده نگه داشتن این قنات میتواند اثر فرهنگی و توریستی بسیار ارزشمندی باشد. هنوز  مردم فیروزآباد  نسبت به بی توجهی  میراث فرهنگی به درخت سرو فیروزآباد  گله مند هستند درختی که میتوانست نماد زنده و تاریخی شهرستان باشد افسوس و صد افسوس که از میان ما رفت.


تاریخ : یک شنبه 17 فروردين 1393
بازدید : 728
نویسنده : سردبیر

ضمن  گرامیداشت  و تسلیت ایام شهادت بانوی دو عالم فاطمه زهرا سال نو بر شما فیروزآبادی های عزیز مبارک باشه . امیدواریم سال 93سالی سرشار از موفقیت  برای همه شما عزیزان باشه.

 

سیزده گردی در صحرای فیروزآباد:

 


تاریخ : یک شنبه 17 فروردين 1393
بازدید : 1068
نویسنده : سردبیر

سردار اخلاص و ایثار؛ شهید سیدرضا میرباقری

از زمان اعزام به جبهه، چهره‌ای دوست داشتنی و جذاب که از همه مسن‌تر به‌نظر می‌رسید توجهم را به خود جلب کرده بود. او اولین بخش‌دار میبد بود. اسمش سید رضا میرباقری و اهل فیروزآباد رستاق بود. بی اغراق، اخلاص از سر و رویش می‌بارید؛ این را همه میبدی‌هایی که در جبهه با او حشر و نشر داشتند تصدیق می‌کردند.

یادم هست در پادگان اهواز دوربین به دست در بین بچه‌ها عکس یادگاری می‌گرفتم. شهید میرباقری صدایم کرد و گفت: سید! یک عکس از من بگیر که اگر شهید شدم جلوی تابوتم نصب کنند. خندیدم! گفت: نخند سید! می‌ترسم شهید شوم و تنها عکس موجودم که با کراوات است را جلوی تابوتم نصب کنند! عکسی بگیر که به یادگار بماند…

IMG_0696

عکسی که از شهید میرباقری گرفتم

وقتی در پادگان غدیر که همان دانشگاه جندی‌شاپور بود اعلام شد نیروهای جدید جهت دریافت اسلحه بر اساس اسامی ‌مندرج در لیست اعزامی ‌به اسلحه‌خانه مراجعه کنند، شهید میرباقری متوجه شد اسمش در لیست نیست ظاهرآ با توجعه به موقعیت اجتماعیش مصلحت را در این دیده بودند که کارهای اداری مشغول شود. وقتی همه اسلحه شان را گرفتند دیدند که شهید میرباقری با اوقات تلخی هر چه تمام تر به فرمانده مراجعه و گفت: من از کارهای اداری و این کاغذها فرار کرده ام تا بتوانم به عنوان یک رزمنده اسلحه به دست دینم را به امام و کشورم ادا کنم. اسلحه ام را بدهید ولی هر کمکی که دستم بربیاید دریغ نمی‌کنم. خلاصه به هر شکلی بود اسلحه را گرفت و برگشت به سمت فرمانده و لیستها و برگه های اداری که تحویلش بود را دوباره پس گرفت.

روزها از پی هم می‌گذشت تا اینکه نامه ای از طریق همسرش به دستش رسید . داخل پاکت نامه، عکسی از دو فرزندش که در پارکی در کنار هم ایستاده بودند وجود داشت. شاید ثانیه ای بیشتر طول نکشید که عکس را به یکی از رزمندگان داد و تا لحظه شهادت دیگر سراغی از آن عکس نگرفت. بعدها گفته بود: نمی‌خواستم چهره معصوم و مظلوم بچه هایم باعث سست شدن اراده ام در شرکت در عملیات پیش رو شود.

IMG_0708

عکسی که برای شهید میرباقری ارسال شده بود/ سید احمد و سید امیر میرباقری

بعد از چند ماه و کسب آمادگی لازم به سمت استان ایلام و شهرستان دهلران عزیمت نمودیم. در خط مقدم مستقر شده و شروع به  ساخت خاکریز و بر پا نمودن چادرهای صحرایی نمودیم. چند روز بعد از طرف فرمانده تیپ نجف اشرف –شهید احمد کاظمی- اعلام زمان عملیات جهت آمادگی هرچه بیشتر رزمندگان شد. شب موعود فرا رسید. هوا کاملا صاف و بدون هر گونه ابری بود. نزدیکی های مغرب، نماز جماعت سه چهار نفره ای را به امامت شهید میرباقری اقامه کردیم. در رکعت سوم نماز بودیم که ناگهان آسمان شروع به غرش و بارش شدید باران نمود. آن قدر باران شدید بود که برای اقامه نماز عشاء مجبور شدیم هر کداممان زیر یک پتو پناه بگیریم.

رکعت دوم نماز عشاء بود که پتوها آن قدر خیس و سنگین شده بودند که ترجیح دادیم بدون آنها به نمازمان ادامه دهیم. باران همچنان به شدت و بی وقفه می‌بارید. رودخانه ای که تا چند دقیقه قبل خشک و بی آب بود ناگهان سیلی بنیان افکن به راه انداخت که قریب سیصد نفر از رزمندگانی که در کف رودخانه مستقر شده بودند را در کام خود فرو برد و فرسنگها دورتر اجساد مطهر آنها را بر جای گذاشت.

زمین پر از گل و لای، چادرها خیس خیس، لباس رزمندگان غرق در آب و تجهیزات و مهمات همه از باران خیس شده بودند. کم کم خبر پیچید که به خاطر این باران غیرمنتظره و سیل عظیم، عملیات لغو شده است. بچه های گروهان ما در یک چادر نسبتا بزرگ و خیس دور هم جمع شده بودند. همه ناراحت! بعضی چشم ها اشک بار. حتی بعضی ها بلند بلند گریه می‌کردند که ای خدا بعد از چند ماه انتظار عملیات و کلی آموزش و کوهنوردی و سینه خیز و تلاش حال خبر داده بودند که عملیات لغو شده است.

همان طور که هر کسی در لاک خودش فرو رفته و ناراحت بود ناگهان شهید میرباقری تمام قامت ایستاد و پیشنهاد داد بچه ها بیایید برای انجام شدن عملیات دست به دعا برداریم و با همدیگر دعای توسل بخوانیم شاید فرجی حاصل شد. کسی کتاب دعا همراهش نبود. شهید میرباقری خودش شروع کرد به نام بردن از چهارده معصوم و بچه ها یا وجیها عندالله… را با چشمانی اشکبار و سینه ای پر سوز زمزمه می‌کردند.

از پیامبر(ص) شروع کرد. نام امیرالمومنین، نام حضرت زهرا(س) و … هر چه به آخر دعا می‌رسیدیم سوز و گریه بچه ها بیشتر و بیشتر می‌شد. به حق خدا همین که شهید میرباقری نام مقدس امام زمان(عج) بر زبان جاری نمود و این فراز از دعا به یا وجیها که رسید ناگهان عزیز الله زارعی که معاون گروهان بود با سر و روی غرق در باران با خوشحالی وارد چادر شد و از همه خواست به سرعت جهت انجام عملیات از چادر بیرون زده و در پشت خاکریز مستقر شوند.

عجب لحظاتی بود! اشک صورت همه رزمندگان را پوشانده بود. گریه امان همه را بریده بود. بچه ها شهید میرباقری را مثل یک شمع در بر گرفتند و صورت نازنین او را غرق در بوسه می کردند. لحظات ناب معنوی عجیبی بر چادر حکمفرما شده بود. همه همدیگر را در آغوش میکشیدند. از هم حلالیت می‌طلبیدند. به همدیگر وعده دیدار در بهشت وشفاعت می‌دادند.

محمود امامی ‌در حالی که خودش خوشحال از خبر شروع عملیات بود با صدای بلند رو به رزمندگان گفت: بچه ها عروسی رفتن که گریه نمی‌خواهد. مثل مرد به دل دشمن خواهیم زد و امان دشمن را خواهیم برید. آماده شوید. به حول و قوه الهی پیروز می‌شویم.

در آن هوای سرد آبان ماه ایلام و با لباسهای خیس و در زمین گل آلود هر نسیمی‌که می‌وزید سوز شدیدی در وجودمان ایجاد می‌کرد. حدود ساعت ۱۱ شب به سمت خاکریز دشمن حرکت کردیم. تاریکی محض بر منطقه حکمفرما بود. پشت سر هم در یک زنجیره بزرگ ۹۰ نفره به جلو می‌رفتیم.

حدود ساعت ۴ صبح به خاکریز دشمن رسیدیم. دشمن تا بن دندان مسلح به شدت مقاومت می‌کرد. یادم نمی‌رود بالای یک تپه یک عراقی دوشکا به دست بچه ها را مثل برگ خزان روی زمین می‌ریخت. به شدت زمینگیر شده بودیم. ناگهان رزمنده ای از بچه های اصفهان در حالی که اسلحه اش را به روی زمین گذاشت سینه خیز روی گل و لای ها از پشت تپه به سمت آن عراقی حرکت کرد. چند لحظه بعد با فرو بردن سرنیزه اش در پشت گردن آن عراقی رگبار دوشکا خوابید و راه را برای پیشرفت بچه ها باز کرد. نزدیکیهای صبح خاکریز را شکسته و نمازمان را با پوتین و لباس گل آلود در سنگرهایی که با سرنیزه خودمان کنده بودیم خواندیم. بعد از نماز برای ادامه عملیات به خط شدیم. چند صد متری بیشتر جلو نرفته بودیم که در روبروی مان روی تپه نسبتا بزرگی با مقاومت شدید عراقی ها مواجه شدیم.

مثل نقل و نبات بر سرمان گلوله می‌بارید. در جلوی تپه میدان مین وسیعی دشمن ایجاد کرده بود. این را از آنجایی فهمیدیم که دیدیم ناگهان پای راست شهید میرباقری با انفجار یکی از مینها قطع شد. همه در پشت تپه زمینگیر شده و مترصد فرصت مناسب برای حمله بودند. تا نزدیکی های عصر هیچ کاری پیش نرفت. این وسط شهید میرباقری با پای قطع شده و خونریزی فراوان ساعتها در میدان مین باقی مانده بود و توام با ناله ذکر یا زینب بر زبانش جاری بود.

ناگهان محمود امامی‌ را دیدیم که در آن وانفسا به سمت شهید میرباقری دوید و با پنجه های قدرتمندش او را روی شانه گذاشت و به سمت ما دوید. چند قدمی‌بیش به جلو نیامده بود که ناگهان با صدای انفجاری متوجه شدیم که محمود هم به روی مین رفت و پای دیگر شهید میرباقری نیز با این انفجار قطع شد.

بچه ها با دیدن این صحنه خونشان به جوش آمد و با اذن فرمانده از حالت پدافند به حالت حمله آرایش گرفته و ساعتی بعد تپه با صد و شانزده اسیر عراقی که حتی یک فشنگ را هم جا نگذاشته بودند به دست بچه ها فتح شد. جالب بود که در میان اسراء عراقی، اتباع سودان، سومالی و مصر هم حضور داشتند.

پس از تصرف تپه مذکور بچه ها بر بالین شهید میرباقری حاضر شدند اما متوجه شدند در اثر خونریزی زیاد، روح بلند شهید میرباقری به ملکوت اعلی پیوسته است و این گونه بود که غم فراق این شهید بزرگوار تا ابد بر دل همه دوستان و همرزمانش باقی ماند.

در بیمارستان کاشانی اصفهان بستری بودم که خبر تشییع جنازه اش را در روزنامه دیدم. عکس جلوی تابوتش متاسفانه همان عکسی بود که او اصلا تمایل نداشت در جلوی تابوتش نصب شود اما بعدها هر کجا عکسی از شهید میرباقری دیدم همان عکسی بود که به تقاضای آن شهید در پادگان اهواز از او گرفته بودم.

روحش شاد و یادش گرامی

 

 http://mirmohamadi.net/?p=96

تاریخ : چهار شنبه 21 اسفند 1392
بازدید : 809
نویسنده : سردبیر

طی جلساتی که نمایندگان محلات مجومرد فیروزآباد و رستاق با مسئولین استان برگراز گردید به به صورت صریح اعلام شد که مصوبه  غیر قانونی و اختلاف برانگیز تغییر اسم شهرستان هنوز به صورت رسمی ابلاغ نگریدیده است .

 



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی , ,
تاریخ : پنج شنبه 15 اسفند 1392
بازدید : 845
نویسنده : سردبیر

 

در پی درخواست های مکرر جوانان فیروزآباد  که به صورت کتبی و شفاهی در رابطه با  کمک مالی برای گرفتن  میز پینگ پنگ به شهرداری  ارائه شد متاسفانه و در عین نا باوری   با این درخواست  کوچک مخالفت شد این در حالی است که در چند سال گذشته تیم فوتبال شهرداری (اشکذر)  که از جوانان این محل تشکیل شده است بودجه میلیاردی را  از طرف شهردای دریافت نموده  است .

با تشکر از سید عباس میرباقری - قاسم ترابی - و مرتضی مجتهد زاد که در این رابطه پیگیری نموده اند 

مسلما جوانان فیروزآباد در مقابل این  ناعدالتی ها  سکوت نمی کنند. آگاه سازی های برای روشن شدن چگونگی هزینه  بودجه های عمرانی و فرهنگی و ورزشی  توسط شهرداری به صورت  ریز به ریز ارائه خواهد گردید لطفا با نظرات خود  مار ا همراهی نمایید 

ما از اعضای شورای شهر انتظار بیشتری داریم چراکه  اکنون نماینده یک محل  نیستید و باید در مقابل تک تک افراد این شهر پاسخگو باشید


تاریخ : چهار شنبه 23 بهمن 1392
بازدید : 761
نویسنده : سردبیر

 در شب 22 بهمن مراسم جشن انقلاب در فیروزآباد با برنامه های متنوع  برگزار شد.  این مراسم  که با حضور مقامات شهرستان و گروه های سرود و موسقی  یزد  از طرف سپاه  ناحیه صدوق برگزار گردید. دوباره خاطره جشن های دهه 60 و 70 که در صحن قدیم  مسجد جامع فیرزوآباد برگزار میگردید زنده کرد .همچنین مراسم با حواشی  همراه بود:

 

1- با انکه  مجری مراسم  در چندین نوبت از منطقه مجومرد و فیروزآباد و اشکذر نام برد ولی سرانجام نامی که با ویژگی ها منطقه ای و جغرافیایی و تاریخی شهرستان  هماهنگی ندارد( اش ک ذر) را به کار برد . البته در حضور فرمانده انتظامی شهرستان و به خاطر احترام به مراسم جوانان فیروزآباد و شرکت کنند گان رضوانشهری خویشتن داری نشان داده و نظم مراسم را به هم نزدند.

2-با گذشت 35 بهار انقلاب  اسلامی وجشن  دهه فجر که یادآور دوران  مبارزه مردم با رژیم ستم شاهی بوده است و مردم انقلابی و ایثارگر فیروزآباد که بیش از 20 شهید را برای حفظ هویت  ایران اسلامی تقدیم   نموده  اند همچنان شاهد بی عدالتی  در این  نقطه کوچک هستند .

در عین مخالفت با تغییر اسم جای سوال باقی مانده است که چرااااااااااا چرا ااااااااااچراااااااااا باید همچنین کاری صورت بگیرد و بذر اختلاف ،تفرقه و بی عدالیتی با  مصوبه ای غیر قانونی که روند آن به صورت غیر معمول وبا مخالفت بیش از 70 درصد مردم منطقه همراه بوده صورت پذیرد طبیعتا این مساله با آرمانهای انقلابی مردم  عدالت خواه و نجیب فیروزآباد سازگار نبوده و قرار نیست با وعده هایی بی اساس هویت خودرا فدا نمایند.

 

3- خاتمه مراسم با نورافشانی  حال هوای دیگری به خصوص برای خردسالان داشت .

 

در اینجا عکس هایی از مراسم را شاهد هستیم :با تشکر از سید قاسم ترابی (عکاس)

 

 


تاریخ : یک شنبه 20 بهمن 1392
بازدید : 640
نویسنده : سردبیر

به منظور گرامی داشت  ایام دهه فجر  مراسم جشنی در تاریخ دوشنبه 21 بهمن ماه در حسینه  14 معصوم فیروزآباد همراه با اجرای گروه فدک برگزار می شود

از تمامی مردم شهرستان دعوت به عمل می اید تا در این مراسم شرکت فرمایند


تاریخ : پنج شنبه 3 بهمن 1392
بازدید : 492
نویسنده : سردبیر


تاریخ : پنج شنبه 3 بهمن 1392
بازدید : 635
نویسنده : سردبیر



به گزارش خبرنگار مهر در قم، آیت‌الله العظمی عبدالله جوادی آملی بعدازظهر پنجشنبه در جلسه اخلاق خود که در بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد، اظهار کرد: اگر خدای سبحان خواست چیزی به مومن عطا کند، کریمانه عطا می کند. خداوند می‌فرماید شما هم با زیردستان خود کریمانه رفتار کنید.

وی تاکید کرد: جامعه را نباید اطعام کرد بلکه باید اکرام کرد. قرآن نمی‌خواهد فقط شکم مردم سیر باشد، غرض اصلی قرآن اکرام مردم است. باید آبروی مردم تامین شود.

این مرجع تقلید تصریح کرد: خدای سبحان سالن تدریسی دارد که مدرس آن اکرام است و اگر گفتند به اخلاق اسلامی تاسی کنید یعنی با کرم و اخلاص زندگی کنیم.

آیت‌الله جوادی آملی گفت: خداوند می فرماید کسی که از ما روی برگردان است مشکل خودش است و باید این مشکل را برطرف کند. در عین حال خداوند بشارت می‌دهد که اگر کسی مشکلی پیدا کرد ولی با ایمان و با تقوا باشد خدا می‌تواند از راه‌هایی که همان فرد دوست دارد مشکلش را حل کند و روزی او را تامین کند.

موسی کلیم به امید نار رفت ولی نور نصیبش شد

مفسر بزرگ قرآن کریم گفت: خداوند این برکت توحید و ایمان به غیب را به عنوان بهترین نشانه کرم به افراد مومن می دهد.

این مرجع تقلید تاکید کرد: به ما گفته‌اند امید شما از راهی که امیدوار نیستید بیشتر باشد. فرمود موسی کلیم به امید نار رفت ولی نور نصیبش شد.

آیت‌الله جوادی آملی با بیان اینکه قرآن یک کتاب محض نیست گفت: تدبر در قرآن کریم انسان را موحد بار می آورد.

وی تصریح کرد: خیلی ها اسلام آدامسی دارند که تا زمانی که در دهن آنها مزه دارد لازم دارند. اگر کسی در خدمت قرآن کریم بود و مزه توحید را چشید همیشه خودش حرکت می‌کند. بین کسی که با طناب او را ببرند تا کسی که خودش برود فرق زیادی است.

اگر موحد شدیم نه بیراهه می‌رویم نه راه کسی را می‌بندیم

وی اظهار کرد: اگر کسی لذت قرآن در جان او جلوه کرد، مجذوبانه حرکت می کند. به برکت خون‌های پاک شهدا و کوشش امام راحل جامعه ما به این حرکت می‌کند.

آیت‌الله جوادی آملی تصریح کرد: تمام کوشش و تلاش آیات قرآن این است که ما را موحد بار بیاورد. اگر موحد شدیم نه بیراهه می‌رویم نه راه کسی را می‌بندیم.

به گفته وی اگر راه قرآنی در جامعه ما که معطر به خون‌های پاک شهیدان شده بیشتر رواج پیدا کند هیچ مشکلی در کشور وجود نخواهد داشت.

این مرجع تقلید تاکید کرد: آنهایی که به فکر تحریم هستند استقلال، عظمت و مقاومت ایران را درک نکرده‌اند.


تاریخ : چهار شنبه 2 بهمن 1392
بازدید : 824
نویسنده : سردبیر

هزینه های میلیاردی در طول 10 سال گذشته برای تیم فوتبال شهرداری اشکذر از کجا تامین میگردد؟

به حق تیم فوتبال شهرداری اشکذر در طول سالهای گذشته افتخارات بسیاری را کسب نموده است و این به تلاش و سخت کوشی جوانان مستعد محله اشکذر می باشد . تا اینجای داستان همه چیز درست است اما باید سوال کرد بودجه میلیاردی این تیم از کجا تامین میگردد . این تیم فوتبال تحت عنوان نام شهرداری معرفی شده است و طبق اطلاع طی 10 سال گذشته حدود یک میلیارد و دویست میلیون از هزینه های شهرداری برا این تیم هزینه شده است. حال سوالات زیر بی جواب مانده

آیا جوانان فیروزآباد رضوانشهر تا حسن آباد از هزینه های ورزشی به صورت عادلانه بهره برده اند؟

هزینه های اختصاص داده شده به شهردای اشکذر و درامد های های آن در طول ده سال چگونه مصرف گشته است؟

آیا شورای شهر نهاد نهاد نظارتی است برای توزیع عادلانه امکانات یا نهادی برای جهت دهی هزینه ها طبق امیال خود؟( البته  باید ذکر شود که هنوز عملکرد شواری جدید شهر اشکذر دیدهه نشده است ولی اقدام آنها در جواب دادن به نامه رستاق نشان دهنده اولین نقطه ضعف  این نهاد مردم نهاد است )

 


آخرین اخبار فیروزآباد را در اینجا دنبال نمایید و نظرات خود را با ما مطرح نمایید.

نظر شمل در مورد تشکیل شورای محل چیست؟

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 372
بازدید کل : 327473
تعداد مطالب : 212
تعداد نظرات : 418
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com